کتاب زن پشت پنجره اثری فاخر از ای. جی. فین، رمانی حیرتآور، شورانگیز و جنایی است که با سبکی هیچکاکی تاثیرگذارش شما را تا آخر داستان مجذوب خود خواهد کرد. در این تریلر استثنایی و میخکوب کننده هیچکس و هیچ چیز آنگونه نیست که به نظر میرسد.
تعداد زیادی از منتقدان از این اثر به عنوان بهترین داستان دلهرهآور در سال 2018 یاد میکنند. اِستیون کینگ در مورد زنی پشت پنجره میگوید: یکی از معدود کتابهایی که نمیتوان آن را زمین گذاشت. همچنین استقبال از این کتاب، سبب شد که شرکت فیلمسازی فاکس 2000 امتیاز ساخت فیلمی بر اساس این رمان را خریداری کند. امتیاز انتشار این کتاب نیز در سیوپنج کشور جهان خریداری شده است. رمان زنی پشت پرده که در سال 2017 در لیست پرفروشهای نیویورکتایمز قرار گرفت، کتابی است که در چهل کشور بزرگ دنیا فروش شگفتانگیزی داشته و این نشانگر کار برجسته نویسنده کتاب است.
ای. جی. فین (A. j finn) در کتاب زن پشت پنجره (the woman in the window) با بیانی قدرتمند قصه زنی به نام آنا را روایت میکند که گمان میکند شاهد جنایتی در خانه همسایه خود بوده است. آنا که منزلش در نیویورک است، علاقهای به ارتباط با دنیای بیرون و اطرافیان خود ندارد. او بیشتر وقت خود را به تماشای فیلم و به یاد خاطراتش میگذراند و هر از گاهی کارهای همسایههایش را زیر نظر میگیرد. یکی از همین روزها که در حال نگاه کردن به خانه همسایهاش است، اتفاقی رخ میدهد که برایش باورپذیر نیست...
ده ماه از سقوط وحشتناک خودروی آنا فاکس میگذشت که در آن حادثه شوهر و دخترش را از دست داد. او در این مدت هرگز مرگ عزیزانش را باور نکرد و با یاد آنها زندگی میکرد.
ده ماه بود که آنا از خانهاش بیرون نرفته بود. ده ماهی که مثل روح در اتاقهای خانه قدیمی خود روزگار میگذراند و در خاطرات گذشتهاش سیر میکرد و از اینکه بخواهد از خانه بیرون رود، بسیار هراسناک میشد.
شاهرگ حیاتی زندگی آنا به دنیای واقعی، در پنجرهاش خلاصه میشد، به اینکه روزها پشت پنجره به تماشای همسایگانش مینشست. یکی از همسایگانش تصویری کامل از خانوادهای سه نفره بود که بازتابی از زندگی گذشته آنا را به تصویر میکشید.
ناگهان یک شب، فریاد وحشتناکی سکوت خیابان را در هم شکست و آنا فاکس نظارهگر قتلی شد که به نظر میآمد کسی متوجه آن نشده است. حال او باید کاری میکرد تا پرده از حقیقت ماجرایی بردارد اتفاق افتاده بود؛ ولی حتی اگر هم این کار را میکرد، آیا کسی حرفش را باور میکرد؟
زنی پشت پرده در نگاه اول به زندگی زنی افسرده پرداخته اما در ادامه، داستانی معمایی و دلهرهآور است که یادآور فیلمهای آلفرد هیچکاک خواهد بود. در همه جای داستان همواره این سؤال برای شما پیش میآید که آیا در فضایی واقعی و جنایی قدم گذاشتهاید و یا همه ساخته و پرداختهی ذهن راوی است؟ شما با خواندن این رمان از نوعی عدم اطمینان و درگیریهای ذهنی که با واقعیت درآمیخته و ابهام مرز بین این دو لذت میبرید و مشتاقانه پا در مسیری میگذارید که ناگهان دچار تغییراتی بنیادین خواهد شد.
از بارزترین ویژگیهای رمان حاضر، تعلیق در تمام داستان، جریان سیال ذهن و عدم مرزبندی مشخص بین واقعیت و توهم است. انگار پا در فضایی مهآلود گذاشتهاید که هر از گاهی نشانهای کوچک از مسیر، شما را به ادامهی حرکت سوق میدهد. همچنین، استفادهی راوی از توصیفهای ناآشنا از محیط و نگاهی خاص به رفتارهای اطرافیان و خودش، در ابتدا ممکن است برای مخاطب کمی عجیب به نظر برسد اما با پیش رفتن داستان به تدریج با نوع زبان راوی آشنا میشود.